روز معمولی

شب جمعه خیلی دیر خوابیدی و صبح شنبه زمستونی با هزار بدبختی بیدار میشی میری صورتت و بشوری و با دعوا تو دلت میگی الان باید با آب سرد صورتمو بشورم چون شیرآب گرممون خرابه ، صورتت رو شستی و با لرز به بخار نزدیک میشی و خودتو گرم میکنی ، همه خوابن و هیشکی بلند نمیشه تا برات صبحانه بیاره ، به زور بلند میشی و دنبال لیوان و نعلبکی میگردی تو این لحظه حتی صدای ریخته شدن آب

ادامه مطلب

نوستالژیک

نوستالژیک ها برام چیز عجیبن من اونا رو خیلی دوست دارم و حاضر ساعت ها غرقشون بشم نوستالژیک مثل حال و هوای ماه رمضون خوابیدن های کنار بخاری بعد از مدرسه بازی قارچ خور کنسول میکرو….. و خیلی چیز های دیگه یه موقعی از زندگی آدم از این همه تکنولوژی بخش میاد و دوست داره بره همون تو فضای قدیم  و بچگی یادم میاد که تو بازی قارچ خور اینقدر جلو میرفتیم که آداپتور دستگاه داغ میکرد و از همه

ادامه مطلب