مادرم داشت خونه رو تمیز و جای کتابخونه رو عوض میکرد

خواهرزاده ام تو بردن کتاب هاش بهش کمک کرده بود که بالای کتابهایی که داشت میبرد این کتاب رو دیده بودم این کتاب رو حدود ۸ سال قبل خریدم ، این کتاب جایزه شاگرد اول شدن دوران ابتداییم بود ، یادم نمیاد کلاس چندم بودم

ضمنا اولین بار بود که جایزه شاگرد اول شدنم کتاب بود راستیتش زیاد از کتاب کادو گرفتن خوشم نمیومد :))

با مادرم رفتیم بزرگترین فروشگاه کتاب شهرمون ، اونموقع داییم واسه بچش که خیلی ازم کوچکتر بود کتاب دایره المعارف گرفته بود که کتاب خیلی جذابی بود من یه مدت اونو از دختر داییم قرض گرفته بودم کتابه تمام ورقاش روغنی و پر از عکس های خوشگل بود

ولی وحشتناک گرون بود 😐 🙂

من اون کتابو خیلی دوست داشتم و میخواستم یدونه واسه خودم داشتم باشم اما همونطور گفتم خیلی گرون بود

من از اون بچه هایی نبودم که لجبازی کنم و بگم من حتما اینو میخوام ، من یخورده درکم تو این زمینه ها زیاد بود :))

حتی به مادرم نگفته بودم که من از این نوع کتاب ها میخوام چون میدونستم شاید مادرم ناراحت بشه که نتونه برام بخره فکر کنم اون کتاب حدود سی چهل تومن بود که هشت سال پیش مبلغ زیادی بود واسه یه کتاب

همون طبقه ها رو که میدیدم این کتاب ” گشت و گذار در اینترنت (نوشته یان لویس ، ترجمه محمود سالک )” رو دیدم هم کتابه موضوعش باب میل و هم طراحی جلدش خوشگل و هم قیمتش خیلی ارزون بود (۱۲۵۰ تومن کجا ۴۰ تومن کجا 😐 )

به مادرم گفته بودم همینو میخوام و مادرم گفت چند تا چیز دیگه هم بگیر اما من فقط همینو گرفتم و دوست داشتم سریع بخونمش

کتابش اونقدرا واسه یه بچه دوران ابتدایی خوب نیست و فکر کنم حدود ۱۵ سال از زمانش جلوتره چون بعد از ده سال دوباره خوندمش کلی لغت سخت داره

کتاب به طور کلی به مباحث اینترنت به زبون بچه ها میپردازه و کلی سایت رو نسبت به مباحث معرفی میکنه

اما واسه منی که چنین سیستم داغونی داشتم هیچوقت نتونستم یه دونه از سایت هاشو باز کنم :))))))))

جمله بالا کلی اعصابمو خورد میکنه و هم لبخند رو لبم میاره !!! آخه من خیلی به سختی به اینترنت وصل میشدم

شاید دوباره از اون سختی اتصال به اینترنت بنویسم

یه خونه تکونی باعث شد که بلاگم رو آپ کنم  🙂